کلبه غم

ساخت وبلاگ


[ <-CategoryName-> ]
+

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست ...

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

 

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم

 نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق

 

 


[ <-CategoryName-> ]
+

خداحافظ عزیزم


[ <-CategoryName-> ]
+

سیلی

 

کاش میفهمیدى !
‏‎آدم از یک جا به بعد کنار میکشد
‏‎اهلى خودش میشود
‏‎مگر یک آدم
چقدر میتواند مهربان باشد
‏‎و تو هی سیلى بزنى به احساسش ....


[ <-CategoryName-> ]
+

دلم شکست

دیدی ای دل آخرش حرمت شکست, از منو تو برید و دلداری ببست؟!
دیدی حتی حرمت اشکامو نگه نداشت, رفت و خیلی ساده رو تموم قول و قرارش پا گذاشت؟!
آخ که دیدی آخرش منو تو بدنام شدیم, تو دادگاه دلش به جرم سادگی محکوم شدیم؟!
حالا من موندم و این غصه ها یه دل شکسته و خاطره ها..
حالا باید تا قیامت بسوزیم به تاوان گناه این اشتباه..
اما بازم غصه نخور دل من ما هم خدایی داریم , تو روزگار سنگی یه روزگاری داریم ...


[ ]
+

دوســت دارم

نکنه دلت ازم گرفته من بی خبرم

نکنه بگی برو،نباش دیگه همسفرم

گه غمگین باشی از دست دلم من میمیرم

منی که سالها واسه چشمهای تو،دربه درم

میدونی که بی تو من دق میکنم،ای عشق من

با دلم بازی نکن،نزار دیگه سربه سرم

بیا و مثل قدیما،بگو حرفهای قشنگ

شعرهای قشنگ بگو،برام تو ای تاج سرم

دوست دارم قولی بدی و دیگه تنهام نزاری

من همیشه با توام،نگو ازت بی خبرم

 


[ ]
+

عصبانیتم از دلتنگیه

 


[ ]
+

گریه نکن

شاید دیگه نبینمت گریه نکن ؛
بخاطر جدایی مون گریه نکن ؛
بزار که خــوب نگات کنم گریه نکن ؛
بخاطر تنهایی مون گریه نکن ؛
منم مثل تو دلگیرم ؛
منم بی عشق تو میمیرم گریه نکن ؛
منم مثل تو غمگینم ؛
یه روز دستاتو میگیرم گریه نکن ؛
شک نکن بی تو میمیرم ؛
باورم کن عاشقترینم ؛
یه روز دستاتو میگیرم
خواهش میكنم گریه نکن ؛
هرجا باشم کنارتم ؛
هرجا باشم به یادتم ؛
گریه نکن غصه نخور من همیشه کنارتم ؛
شاید دیگه نبینمت گریه نکن


[ ]
+

چه مي خواهي

مرا از اين كه ميبيني پريشان تر چه مي خواهي

از اين آتش به جز يك مشت خاكستر چه مي خواهي

من از اوج نگاه تو به زير پايت افتادم

بگو ديگر عزيز من

بگو ديگر چه مي خواهي


[ ]
+

براش مهم نیستم ...

 

دیگه براش مهم نیست باشم یا که نباشم

میگه دوست ندارم میخوام که تنها باشم

میگم چرا نمیخوای مثل گذشته ها شیم

میگه بهتره دیگه از هم جداشیم

میگم چرا تو سینه به جای قلب یه سنگه

میگه دنیای نامرد منو اینجوری کرده

میگم بی تو زندگی برام معنا نداره

میگه اگه تو باشی دنیای من سیاهه

میگم اگه تو بخوای میرم واسه همیشه

میگه من از خدامه بهترین از این نمیشه

میگم خدانگهدار بخند واسه همیشه

میگه اگه بمیری خیالم راحت میشه


[ ]
+

رفیقم خدا

سر در گمی ؛ سرگیجه ؛ کلافگی
نای صبر کردن ندارم
راه پرواز کدام است
در جایی که کلاغ از من ازاد تر است!
کز کرده در کنجی
غمگین برای فردا
و پشیمان از دیروز
این زندگیست ؟
تو بگو آه رفیق خوبم خدا.......
با من از عشق بگو
از مهر
شاید مرحمی باشد بر زخم نمک پاشیده
من تنهایم رفیق مثل تو....
رفیق خوبم خدا از خودت بگو
از انجا بگو از دیار اسمانها
ایا در انجا هم پشیمانند از اینده ای که هنوز نیامده..!
ایا در انجا هم همه چیز در زبان است یا که ریشه در دل دارد..!
ایا در انجا هم جوانه ها رو به زمین رشد میکنند!
اه رفیق خوبم خدا
با من از عشق بگو
این واژه شگفت انگیز
از این ساده ترین واژه ی عجیب
با من بگو رفیق
بگو که تنهایم.................!!!!


[ ]
+

دل بریدن

 

می‌دونم دلت خیلی از من پُره .. می‌دونم چه زجری داری می‌کشی
همه زنـدگیتو به هم ریختم و .. عزیزم تو حق داری دلخور بشی

منو با تموم بدی‌هام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام .. منِ لعنتی زیر حرفم زدم
 

چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم
دارم بی تو دنیامو از دست میدم

پُر از بغض و دردی، چقدر گریه کردی
می‌ترسم که هیچ وقت دیگه برنگردی

نمی دونم اصلاً چرا بیخودی .. من از اون همه عاشقی رد شدم
یه عمری برای تو جون دادم و .. فقط تو یه لحظه با تو بد شدم

همون لحظه دنیام‌و وارونه کرد .. یه حسی چشامو رو عشق تو بست
دلم از دل عاشقت دل بُرید … دلت از همین دل بریدن شکست

 

 


[ ]
+

نگون بخت

 

روحم درد می کند
دستانم با دست خوشبختی دست نخواهند داد
سرد می شوم و سربی بازهم
آیا نویدی هست؟
افکارم را از خواب بیدار نکنید
پلک لحظه هایم را بیمار نکنید
چشم خسته ام را هوشیار نکنید
نگوئید نگون بختم
حتی زمانیکه درد در وجودم پرسه می زند
من جهنمی نیستم
نمی خواهم باور کنم
که دیر زمانیست مرده ام
شما متهم بودید نه من
کسی چشمانش را به من نداد
کسی خود را به من تقدیم نکرد
و سرانجام تن منحوس من
تلخ و خشک و نگون بخت
همه مغرور و بی حس بودند
همه می خواستند بمیرند
در این
دایره بیهودگی
خشونت
سردرد
تهوع
من هم می خواستم عطر تنش را به وجود تلخم فرو ببرم
اما فرو رفتم!
در منجلابی به نام
هرگز ...


[ ]
+

شب اخر زندگی

تموم تموم تموم تموم تموم تموم تموم تموم تموم تموم

خدا شب اخر زندگیم باشه

دوسش دارم

گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ


[ ]
+

پلاسکو ...

در میان شعله های آتش
این غیرت و شرافت و مردانگی تو بود
که زبانه میکشید...

 

در عجبم
آن لحظه ای که جانت را کفِ دست گرفتی
به این فکر نکردی که فرزندانت
از گفتن " پدر " محروم میشوند..؟
به این فکر نکردی که همسرت
با نبودن ات چه خواهد کرد..؟
آسوده بخواب
که نامَت
از روی اتیکتِ لباسِ آتش نشانی پاک شد
تا در آسمان این سرزمین حک شود.
تو شهید شدی
که " از خود گذشتگی " زنده بماند.


[ ]
+

تاس

سلامتی بهروز وثوق که گفت:

وقتی تاس ادم بدنشست یعنی بد نشست

من فرار نمیکنم ...فرار ادمو کوچیک میکنه

ولی من تا اخرشو میرم


[ ]
+

هرگز

هرگز احساس با تقوا بودن نکن
هرگز تظاهر نکن که حق با توست
هرگز گرفتار این دام نشو
هرگز فکر نکن که دیگری خطاکار است
اگر احساس کنی که حق با توست، همیشه دیگران را سرزنش میکنی و میپنداری که آنان اشتباه میکنند
هیچکس را محکوم نکن و به خودت مغرور نشو. مردم را همانگونه که هستند بپذیر
بی هیچ قضاوتی
آنان اینچنین هستند و تو کیستی که بگویی آنان درست هستند یا نادرست؟

اگر دیگران در خطا باشند رنجش را میکشند و اگر بر حق باشند برکتش را میبرند
ولی تو کیستی که محکوم کنی؟ 


[ ]
+

دوست دارم

 

دوست دارم اندازه ی ستاره های آسمون
دوست دارم اندازه ی دستای گرمو مهربون
دوست دارم به قدری که فقط خدا درک میکنه
دوست دارم هزار هزار
دوست دارم نفس نفس
دوست دارم بی حد و بس
دوست دارم به قدری که این دل بی قرار من
با عشق تو تالپ تولپ تند می زنه
من عاشق عشق توام ؛همیشه عاشق می مونم
همیشه هم تا پای جون شعرها برات میخونم


[ ]
+

دنیا دو روزه

دنیا دو روز است

یک روز با تو

و یک روز علیه تو

روزی که با توست،مغرور نباش

و روزی که علیه توست

صبور باش ...


[ ]
+

خودتو کوچیک نکن

آدم باید بعضی وقتا به خودش سیلی بزنه و بگه

احمق نمیخوادت اینقدر خودتو کوچیک نکن


[ ]
+

منو نمیخوای

منکه نخواستم بگذرم ازت آسون
تو خواستی برم از پیشت با چشم گریون
از تو فقط فاصله هاش سهم من بود
زندگی با تو واسه من خیالو رویا بود
توی خوابم دیگه نمیبینم ترو
حالا که منو نمیخوای باشه بزار برو
منم میسبارمد به اون که بالای سره
خودش جوابتو میده منو از خاطرت میبره


[ ]
+

همیشه روراست باش

 

راست می گفتی که دلسنگی و سنگی بیشتر

در میان گوش ماهی های دریا نیستی

پلک وجدان تو درخواب است حتی لحظه ای

سر به زیر از بابت شرمندگی ها نیستی

لااقل با من که نه، تو با خودت رو راست باش

فکر من هستی هنوز آیا؟ بگو یا نیستی؟


[ ]
+

دفتر عشق...

 

دفتر عشـــق كه بسته شـد
ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم
دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقــــت بود
بشنو اين التماس رو
ـــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــ
ــــــــــ

ـ


[ ]
+

لعنت به دختری ...

لعنت به دختری که دل میبره ولی راحت خوردش میکنه ...

لعنت به دختری که حرف زیاد میزنه ولی اصلا عمل نمیکنه ...

لعنت به دختری که هوس میخواد نه نفس ...

 لعنت به دختری که دلش گاراژه نه پارکینگ اختصاصی ...

لعنت به دختری که تن میخواد ازت به جای دل ...

لعنت به دختری که قول میده ولی پاش نمیمونه ...

لعنت به دختری که عشقو با اندازه دور کمر میسنجه ...

لعنت به دختری که شعارش اینه که هر گل یه بویی داره ...

لعنت به دختری که بازی با احساسات پسرا براش بهترین سرگرمیه ...

لعنت به دختری که هوسش براش تصمیم میگیره نه عقلش ...

لعنت به دختری که به غرور شکسته ی پسری میخنده ...

لعنت به دختری که عاشقشی ولی دلش با یکی دیگست ...

لعنت به دختری که از کلمه استفاده فقط سو استفادشو یاد گرفته...


[ ]
+

انسان بودن...!


هرچه انسان تر باشیم زخمها عمیق تر خواهند بود...
هرچه بیشتر دوست بداریم.
بیشتر غصه خواهیم داشت...
بیشتر فراق خواهیم داشت
و تنهائی هایمان بیشتر خواهد شد
شادیها لحظه ای و گذرا هستند
شاید خاطرات بعضی از آنها تا ابد در یاد بماند...
اما رنجها داستانش فرق می کند
تا عمق وجود آدم رخنه می کند
و ما هر روز با آنها زندگی می کنیم
انگار که این خاصیت انسان بودن است....


[ ]
+

بگو حال منو داری ...

 

رو به روی همیم بازم مثه قدیم
یه قهوه ی تلخ رو میز که نداره طعمی
شرو کن بگو توام حال منو داری
یا که نه ، خیلی خوب و سرحالی
بگو ، من که همش واسه حرفات پایه بودم
به ظاهر خوب از درون تیکه پاره بودم
بگو بازم مثه همیشه می شنوم من
ولی بخدا نداری حرف بیشتر از من
این منم بدیا تو خونم رخنه کردن
چون مثه قدیم نیستم الان کوه دردم
آدمی که از همه کس ضربه خورده
و آرزوهای سینشم خیلی وقته مرده
دوباره باز حرفای تکراری

بگو شاید آروم شم … بگو حال منو داری


[ ]
+

میمیرم ...

داری فکرمو تا جنون می کشی که مجبور شدم دور بشم از همه

که هر عابری دید گفت چقد غم تو چشمای این آدمه

چقد دوست دارم برای یه شب، فراموشی بگیرم برم تو خواب

چشامو ببندم به رو غصه هام دیگه پا نشم از این تخت خواب

حتی تو خواب و خیالم باز خواب تو و چشاتو میبینم

آخه این چه عشقیه هر لحظه بخاطرش صد دفه میمیرم

چقد گریه کردم شبا بی صدا چشایی که عادت به گریه نداشت

منو تنهایی و این دردی که یه شب منو بی تو راحت نذاشت

دارم مرگمو زندگی می کنم کجای دنیایی به دادم برس

از اینکه با فکر کی آروم میشی همه وجود من شده استرس

حتی تو خواب و خیالم باز خواب تو و چشاتو میبینم

آخه این چه عشقیه هر لحظه بخاطرش صد دفه میمیرم ...


[ ]
+

تعمیر!

 

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :

شما چطور شصت سال با هم زندگی کردید؛

گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که ، وقتی

 چیزی خراب می شد؛

تعمیرش می کردیم نه تعویضش!


[ ]
+

سلامتی کارگری که ...

سلامتی کارگری که صاحب کارش به نا حق زد تو گوشش.
رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما.
یاد خرج مادر مریضش افتاد.
یاد اجاره خونه...
شهریه دانشگاه دخترش.
برگشت به صاحب کارش گفت منو ببخشید ...


[ ]
+

"خـــداونـــدا"

"خـــداونـــدا"

"نـــگـــذار"

"دلـ..ـتنــگــش" باشــم....!!!!

"وقــتــیكــه" حــتــی

در"خـــیالـــش"

هـــم "نــیــستــــم"....!!!!


[ ]
+
کلبه غم...
ما را در سایت کلبه غم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9artabligh4 بازدید : 707 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 23:20